کجاست ای یار آغوش تو
من سخت را زبان تو باید، به این زخم ها دست تو شاید، باشد مرهمی، باشد مرهمی
جهان در جدال Ùˆ ØØ§Ù„ من Ùˆ اشک های نیمه شب، Ùˆ تسکین این بغض با یاد تو شاید Ú©Ù…ÛŒ
کسی جز تو ازدرد ها و درون من آگاه نیست
کسی جز تو چون تو برای زمان بزنگاه نیست
تو باشی پریشانم پیش تو، تو Ù†ÙÛŒ ØØ¬Ø§Ø¨ÛŒ عریانم پیش تو
کجاست ای یار آغوش تو
تو Ø´ÙˆØ±Ù Ø´Ø¹ÙˆØ±Ù ØºØ±ÙˆØ±Ù ØØ¶ÙˆØ±Ù عمیق٠باوری
تو به شکلی عجیب و غریبانه در مسلخ٠من یاوری
تو به اندازه ÛŒ بودن منی، تو ØØ³ ناب شعر خواندنی
تو توانایی ساده بودنی، تو دلیل Ù…ØÚ©Ù… خوب مردنی
کجاست ای یار آغوش تو