برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
ØÛŒÙ از آن عمر Ú©Ù‡ در پای تو من سرکردم
عهد Ùˆ پیمان تو با ما Ùˆ ÙˆÙØ§ با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا Ú©Ø§ÙØ± اگر بود به رØÙ… آمده بود
زآن همه ناله Ú©Ù‡ من پیش تو Ú©Ø§ÙØ± کردم
تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار
گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
Ø±ÙØªÙ… از Ú©ÙˆÛŒ تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان Ùˆ دگران وای به ØØ§Ù„ دگران
برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
ØÛŒÙ از آن عمر Ú©Ù‡ در پای تو من سرکردم
عهد Ùˆ پیمان تو با ما Ùˆ ÙˆÙØ§ با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم
به خدا Ú©Ø§ÙØ± اگر بود به رØÙ… آمده بود
زآن همه ناله Ú©Ù‡ من پیش تو Ú©Ø§ÙØ± کردم
در غمت داغ پدر دیدم و چون در یتیم
اشک ریزان هوس دامن مادر کردم