[قلاب : سینا سرلک]
آسمان را ابر ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùت Ùˆ دنيا سرد شد
من چگونه زير خاك و سنگ در درون قبر دلخوش باشم؟
[قسمت یک : Ù…ØØ³Ù† چاووشی]
Ú¯ÙØªÙ‡ بودم بی تو Ù…ÛŒ میرم ولی این بار، نه
Ú¯ÙØªÙ‡ بودی عاشقم هستی ولی انگار، نه
هـــرچه گویی دوستت دارم به جز تکرار نیست
خو نمی گیرم به این تکرار طوطیوار، نه
تا که پا بندت شَوَم از خویش می رانی مرا
دوست دارم همدمت باشم ولی سر بار، نه
قصد Ø±ÙØªÙ† کرده ای تا باز هـم گویم بمان
بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار، نه
گه مرا پس می زنی ، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است Ø§ÙØ³Ø§Ø±ØŒ نه
[قلاب : سینا سرلک]
آسمان را ابر ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùت Ùˆ دنيا سرد شد
من چگونه زير خاك و سنگ در درون قبر دلخوش باشم؟
[قسمت دو : Ù…ØØ³Ù† چاووشی]
می روی اما خودت هم خوب می دانی عزیز
Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ گاهی ÙØ±Ø§Ù…وشم ولی انکار، نه
سخت می گیری به من با اینهمه از دست تو
می شوم دلگیر شاید نازنین، بیزار نه
گه مرا پس می زنی، گه باز پیشم می کشی
آنچه دستت داده ام نامش دل است Ø§ÙØ³Ø§Ø±ØŒ نه
[اوترو : سینا سرلک]
داد و بيداد ، من تك و تنها ماندم
مگر قيامت ÙØ±Ø§ رسد تا بار٠ديگر كنار يكديگر بنشينيم