[مقدمه: آرتا]
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
[هم خوان: آرتا]
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
Ù…ÛŒ پوشید Ú©ÙØ´Ø§Ø´ Ùˆ من Ùˆ ترک Ù…ÛŒ کرد
ولی‌ ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ بازم برمی گشت
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
Ù…ÛŒ پوشید Ú©ÙØ´Ø§Ø´ Ùˆ من Ùˆ ترک Ù…ÛŒ کرد
ولی‌ ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ بازم برمی گشت
[قسمت ۱: آرتا]
باور نمی کردم با اون تو Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ÛŒ
تا تهش که دیدم من دلم آروم شد و خوابید
چشمام و که بستم کابوس شد و آتیش
تو رو دیدم، بودی تشنه، دلم بارون شد و بارید
اگه وایسی، شاید مث من نیاد هر چی‌ خواستی‌
من Ú©Ù‡ Ú¯Ø±ÙØªÙ… برات، کردیم آشتی‌، نشد مثل اولاش
همه ش تا نص٠شب دعوا
Ú¯ÙØªÙ…ØŒ «نرو» اون روز رسید
خواستی‌ هر دومون دور بشیم
هر گل بود بوش یه چی
من تو اون، اون یکی
[هم خوان: بهزاد لیتو]
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
Ù…ÛŒ پوشید Ú©ÙØ´Ø§Ø´ Ùˆ من Ùˆ ترک Ù…ÛŒ کرد
ولی‌ ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ بازم برمی گشت
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
Ù…ÛŒ پوشید Ú©ÙØ´Ø§Ø´ Ùˆ من Ùˆ ترک Ù…ÛŒ کرد
ولی‌ ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ بازم برمی گشت
[قسمت ۲: بهزاد لیتو]
می‌دونم کلیشه س ولی‌ اگه بری نابودم
دنبالت، آره، خیلیا بودن
وقتی‌ Ø±ÙØªÛŒâ€Œ ریختن سریع اکیپا خونه Ù…
لش بازی‌، برنامه تکیلا رو هم
از همون اولین باری (که دیدمت)
بود همچی‌ بات عالی‌ (آره)
Ù†Ùهمیدم ولی‌ ماری (نه، نه)
بسه انقدر گریه زاری (بسه)
دل من برا تو کلی‌ تنگه
Ú¯ÙØªÛŒâ€Œ میزنی‌ Ùوری زنگ بÙÙ…
دعوا با تو با خودی جنگه
برنامه ت این روزا ÙˆÙØ¯ÛŒ بَنگه
نمی‌خوام بشه ØØ±ÙØ´ جایی
نه، نمی دونی‌ چقدر برام ارزش داری
نه، نمی‌خوام بگم، «دلم شده تنگ»
کاش بزنه اون زنگ، دوباره به من
[هم خوان: آرتا]
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
Ù…ÛŒ پوشید Ú©ÙØ´Ø§Ø´ Ùˆ من Ùˆ ترک Ù…ÛŒ کرد
ولی‌ ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ بازم برمی گشت
با دستاش من و پس میزد
با ØØ±Ùاش من Ùˆ تهدیدم
Ù…ÛŒ پوشید Ú©ÙØ´Ø§Ø´ Ùˆ من Ùˆ ترک Ù…ÛŒ کرد
ولی‌ ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ بازم برمی گشت