؛[قسمت اول]؛
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده
ای به روی چشم من گسترده خویش
شادیم بخشیده از اندوه بیش
؛[قسمت دوم]؛
همچو بارانی که شوید جسم خاک
هستیم ز آلودگی‌ها کرده پاک
این دل تنگ من و این دود عود
در شبستان، زخمه های چنگ و رود
؛[قسمت سوم]؛
عشق چون در سینه‌ام بیدار شد
از طلب پا تا سرم ایثار شد
عشق دیگر نیست این، این خیرگیست
چلچراغی در سکوت و تیرگیست
؛[قسمت چهارم]؛
این دل تنگ من و این دود عود
در شبستان، زخمه های چنگ و رود
این ÙØ¶Ø§ÛŒ خالی Ùˆ پروازها
این شب خاموش و این آوازها
؛[قسمت پنجم]؛
ای مرا با شور شعر آمیخته
این همه آتش به شعرم ریخته
چون تب عشقم چنین Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÛŒ
لاجرم شعرم به آتش سوختی
؛[قسمت پایانی]؛
ای شب از رویای تو رنگین شده
سینه از عطر توام سنگین شده