هه یه کلیشه ی جدید
همه چی درست میشه یا همه چیو درست میکنیم
آه... به امید اینکه
(همخوان)
همه چی‌ مثل قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
(ورس ۱)
من Ú©Ù‡ قبل٠دنیا اومدن به لطÙ٠خالق
بدون٠تجربه شدم تو نطÙÙ‡ بالغ
تموم٠نامردی‌ها رو دونه دونه یادمه
وقتی‌ بهترین عطر بوی خون آدمه
Ùقانون میگه بی‌ رØÙ…ÛŒ رو مرسوم بدونم
بعد باز پاک و معصوم بمونم
این یه ØØ±Ù ØÙ‚ه؟
یا یه طنز تلخه؟
از یه مغز بسته
Ú©Ù‡ Ùکر Ù†ÙØ¹ Ùˆ Ù†ÙØªÙ‡
ÙØ³ØªÙ…کارا Ùقط به غارت بردن
ÙØ³ØªÙ…دیده‌ها توی ØÙ‚ارت مردن
،و تیکه‌های تو رو با شوق می‌برن
.با نهایت میل با قاشق میخورن
ولی‌ چرا تو آرزو رو توی سینه کشتی‌
Ùکرت اینه Ú©Ù‡ تو همیشه زین به پشتی‌؟
خدا دیر گیره ولی‌ شیر گیره
یه روزی هم سر ستم به زیر تیغ میره
(همخوان)
همه چی‌ مثل قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
(ورس ۲)
از اینکه اینجام اوست کریم شاکرم
بهم کلی‌ ØØ§Ù„ دادی میمونه تو خاطرم
هوامو داشته باش می‌شناسی‌ یاسرم
خلاصه خیلی‌ دمت گرم خیلی‌ چاکرم
تو اون زمانی‌ Ú©Ù‡ من هستم در ØØ§Ù„ نوشتن
انگار که روبروی در‌های بهشتم
پس تو میکروÙÙ† رو بردار بدش من
دور من یه دایره با پرگار بکش مرد
دلم میگه سکوت مرگبار رو بشکن
اوج موÙقیت ÙØ±Ø¯Ø§Øª رو عشق است
یه کارگر ساده یا سردار یه کشور
تو واسه خودتی منم یه سرباز که چشمم
به ÙØ±Ø§Ø¯Ø³Øª عشقم یه دریاست
به کشور به ÙØ±Ø¯Ø§Ø´ تشنم به ÙØ±ÛŒØ§Ø¯
قصم Ùˆ ØØ±Ùام Ùˆ مصرع Ùˆ ابیات
Ùˆ ØØ³Ù‘Ù… رو دریاب
نبری اسمم رو از یاد
وقتی‌ زیر بار ÙØ´Ø§Ø± چشات خونه
وقتی‌ بهت میگن اینو بچاق نجات دوده
وقتی‌ آرامشت خشاب خشاب قرصه
وقتی‌ Ùقط دور Ùˆ برت بچاپ بچاپ دزده
وقتی‌ دم خونت به امید گنج در زدن
اونا که تو رو واسه خودت بخوان پنج درصدن
وقتی‌ طناب نجاتت رو با عقده می‌برن
تماشا می‌کنن میخندن و تخمه میخورن
وقتی‌ بیکار‌ها غاصبن و دیوار‌ها کاذبن
بیدار‌ها کاسبن و بیزار‌ها عازمن
تنها راه اینه که با دیدگاه تازه تر
پیش بریم ما به پیشواز سال بعد
(همخوان)
همه چی‌ مثل قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
(ورس۳)
تو این شرایط٠بد و نامرد اقتصادی
Ú©Ù‡ باید بسازی با درد Ø§ÙØªØ¶Ø§ØÛŒ
که اجتماع رو کرده تبدیل به دشنه زاری
که باید پشت سرت دو تا چشم بذاری
ولی‌ بکش بیرون از این Ùکر بیخودی
مشتی‌ بس کن به مولا سکته میکنی‌
هه
نشسته کشتی خودم به گل
یکی‌ باید همین ØØ±Ù‌ها رو به خودم بگه
ولی‌ مطمئنم تو هم به آرزوت میرسی‌
ØØªÛŒ وقتی‌ زندگی‌ به تار موت می‌رسید
پنجره رو باز Ú©Ù† تا صدات به سقÙ
آسمون برسه با من این رو داد بزن
(همخوان)
همه چی‌ مثل قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل
خوب٠خوب می‌شه و
غم‌ها دور میشن و
دلامون نزدیک تر از قبل به هم
مثل٠قبل