باید ØØ±Ù بزنیم با هم، زمان داره هدر میره
نگو باشه برای بعد ،همبن الانشم دیره
من از امروز میترسم ، از اینکه انقدر سردیم
باید ØØ±Ù بزنیم با هم ØŒ باید این راهو برگردیم
ÙØ¶Ø§ÛŒ خونه بی روØÙ‡ ØŒ منو تو هستیم ونیستیم
Ùقط گاهی برای عکس ØŒ پیش همدیگه Ù…ÛŒ ایستیم
ببین جوری سکوت کردیم ، که وقتی هستی تنها شم
خودت باعث شدی هر شب ،تو آغوش یه درد باشم
واسه این دردی که دارم ، به جز تو هیچ چی تسکین نیست
تو هم دردی و هم مرهم ، عذابی بیشتر از این نیست
روزا بغض Ùˆ شبا هق هق ØŒ تماشایی شده ØØ§Ù„Ù…...